کلاس پنجمی ها کلاس پنجم (د)دبستان شهید باهنر بوشهر وبلاگی برای همه ی گلهای خوشبوی کلاسم |
|||
3 / 12برچسب:, :: 14:7 :: نويسنده : آموزگار مریم عباسی
خانواده ی قارچ ها زیر زمین در کنار هم به خوشی زندگی می کردن تا این که یک روز صدای خیلی بلندی از روی زمین می شنون ، همه از این صدا تعجّب می کنن . بابا قارچه می گه من میرم تا ببینم این چه صدایی بود ، شما همین جا بمونین . باباقارچ میره و بقیه منتظرش می مونن . امّا هرچی انتظار کشیدن فایده ای نداشت تا این که مامان قارچه با نگرانی به بچّه ها می گه من میرم تا ببینم بابا قارچ چی شده ؟ چرا دیر کرده ؟ شما همین جا بمونین و جایی نرین . بچّه ها به ناچار قبول می کنند . باز هم انتظار و انتظار . امّا نه از بابا قارچ خبری شد و نه از مامان . بچّه ها که حسابی نگران شده بودن ، تصمیم می گیرن که به دنبال پدر و مادرشون برن . و در نهایت دونه دونه سر از خاک در می یارن . اون جا بود که مادر و پدرشون رو می بینن و از این که اون ها سلامت هستن ، خوش حال میشن . این جوری میشه که خانواده ی قارچ ها سر از زمین در می یارن و چون دیگه نمی تونن به زیر خاک برگردن همون جا به خوشی زندگی می کنن .
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ . خدایا خارج کن مرا از تاریکی های فکر ،وروشنی ببخش دلم را به الطاف بی کرانت . ای بی نهایت مهربان . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|